راستش را بگو:
من به اندازه ی کافی دوست داشتنی نیستم
یا تو زیاده خواهی !
+سکوت ...
بیل و کلنگ نمیخواد که ... فقط اگر یکم حافظه ت قوی باشه گذشته به راحتی نبش قبر میشه .
چه روزایی بودن ... تو منو نگاه میکردی و من فقط مدام حرف میزدم ... مرسی که خسته نمیشدی .
من فقط برات مینوشتم و تو فقط میخوندی و بازم خسته نمیشدی ... توهمیشه همینطوری بودی همینجوری خوب و مهربون .
من رفتم ... دور شدم خطا از من بود ولی تو بازم نگاه میکردی و لبخدتو دریغ نمیکردی .گاهی این سکوتو آرامشت بدجور اذیتم میکرد مث ادم بزرگایی که میدونن یه بچه دوساله داره اشتباه میکنه و بازم باهاش مهربونن
بازم صبر میکنن و دوسش دارن و ازدور مراقبشن ... مرسی صبر کردی تا برگردم مرسی نرفتی ... مرسی بازم فرصت دادی باهات هم کلام شم ...مرسی بازم منو برگردوندی ولی بگم من هنوز همون دختر کوچولوی بی طاقت دوساله ام ... اگر رفتم اگر قهر کردم بازم منتظرم میمونی ؟بازم لبخند میزنی ؟میدونم که میمونی ... آخه همه میگن تو عاشق تری و همیشه عاشق تر بودی ... عاشق صبر میکنه عاشق صبوره مگه نه ؟
میشه عاشقم بمونی ؟ میشه عشق تو باشم ... میشه منم به چشمت آدم خوبی باشم که عاشقم شی ... ؟میشه ؟
+مرا به او بخواهانید ... !
ϰ-†нêmê§ |